سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من یک انسانم،من هرروز یک انسانم

 :

« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... 

چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم . »


نوشته شده در جمعه 89/7/23ساعت 10:55 عصر توسط سوگند تاتار نظرات ( ) |


Design By : Pichak